Pages

Friday, December 13, 2013

مادربرد

رئیس همکارمون "آقای بیسکوئیت" رو صدا کرده بهش میگه سیستم فلانی رو که قرار بود آماده کنی آماده کردی ؟nerd بیسکوئیت هم که یادش رفته بوده برای اینکه تابلو نشه با اعتماد بنفس کامل بلند گفت "بله مهندس فقط درایورهاش مونده ..."whistling که بعدش سریع سیستم رو آماده کنه و رئیس متوجه این سهل انگاریش نشه فقط یک مشکل وجود داشت : رئیس با لبخند در حالی که مادربردی توی دستش بود از اتاق اومد بیرون و گفت :
" مشکلی نیست فقط برام یه سوال پیش اومده که وقتی مادربردش روی میز اتاق من بوده دقیقا روی چه سیستمی ویندوز نصب کردی که فقط درایورهاش مونده ؟؟!" laughingtongue

motherboard

Few minutes ago boss called "Mr.Biscuit" and asked "what happened for that system you were supposed to mae ready for today ?" nerd Biscuit forgoten that completely but in orther to cover it and make it ready fast so boss wont notice , he said "Oh yes sir its ready I just need to install its drivers ... " whistling There was just one little problem with his plan : boss came out from his office with smile and a motherboard in his hand and said :
" Ok there is no problem except I wonder when the motherboard was on my desk , exactly what system have you worked on that only require drivers ??!" tonguelaughing







Wednesday, December 11, 2013

مزه شیر خشک

شکلات مغزدار میخوردیم ، همکارم "عجم" میگه
- میدونی وسطش مزه چی میده ؟؟ مزه شیر خشک !! loser
گفتم :
- والا من از زمانی که دیگه یادم میاد شیر خشک نخوردم ببینم چه مزه ایه menaikkan alis
- ولی من خوردم : هفت سالم که بود آهن بدنم کم شده بود دکتر برام شیر خشک تجویز کرد kutu buku
"من خوبم" از اونور اتاق داد زد :
- خدا رو شکر نگفت شیر مادر باید استفاده کنی ... tertawa
من نمیدونم چرا ولی همه زدیم زیر خنده ... ؟! whistling


to be honest I have difficulties translating this one sorry coffee

Tuesday, December 10, 2013

کاربرهای عجیب غریب - 1

کاربرهای عجیب و غریب زیاد داریم توی ادارمون . قبلنا توی یک سایتی یک عالمشونو طبقه بندی کرده بودم و نوشته بودم اما الان حوصله ندارم همشونو یکجا بننویسم . یک کاری می کنم : از این به بعد هر خاطره ای با یکیشون پیش اومد میام مینویسم mengerlingkan mata
مثل همین خانومی که صبح زنگ زد که روز قبل همکار شما با یوزر خودش توی دستگاه من لاگ کرده و من نمیتونم با یوزر خودم وارد بشم ! kaca pembesar لطفا بیاین کمک ( هرچی تلفنی سعی کردیم نفهمید کجا باید یوزر وارد کنه و در این اداره برای مسایل محرمانه اجازه ریموت زدن نداریم !! ... ماجراش مفصله بعدا میگم ) وقتی رفتیم دیدیم یوزر خودشه و یوزرها فامیلی خودشونه همراه شماره اتاق  ...  و گویا فامیلی خودش رو نمیدونست !!! putus asa
آآآآآآآآآآآآآآآآآآخرشن peluk erat
Weird users - 1 
There are many weird clients in our network . Years ago I divided them into categories and write about them but Im not in mood to write all of them again now . I tell you what : from now on whenever I come to a story with one of them I write about them here mengerlingkan mata like a lady called minutes ago and said "yesterday one of your staffs came and loged into my pc with his username and now i dont remember mine and I cant log in kaca pembesar ! so please send someone to help me out ." ( for confidential purposes we are not allowed to use remote desktop or do anything remotely for clients here ... long story I'll tell you later ) It was her username there and usernames here are family name of user and their room number ... and it seems she did not recognised her familyname !!! putus asa
I love my clients , they are so much fun you know peluk erat

Monday, December 9, 2013

موی دماغ !

توی اتاقی که چند نفر کار می کنند یکی از اشکالها اینه که یکی از این آدمهای مگس که فقط میخوان ویزویز کنن و سر یکی رو بخورن ، میان توی اتاق اگه تو محلش نذاری یه خری شروع میکنه باهاش گفت و گو و تو مجبوری مکالمه احمقانه هردوشونو تحمل کنی . باید یک هدفون بسازن که مثل ایگنور توی مسنجر ، صداهایی که نمیخوای بشنوی فیلتر کنه ... این دانشمندا چه غلطی میکنن پس ؟؟! اینا برای چی حقوق میگیرن !؟

Pain in the ass !
in rooms with coworkers , one of bad things is that if one pain in the ass person comes too room and began to talk bullshit stuffs and you dont show interest so he goes away theris always a coworker who start to talk to him about that shit subject and you dont have a choice and carry on with their noise . There should be headphones with ability to ignore selected voices like ignores in chat and social sites options ... Seriously what scientists are doing then ??! what are they waiting for ?? Why are they being paid !?

Sunday, December 8, 2013

تیکه های همکارای من به همدیگه :))

چرا نمیمیری به زبانهای مختلف بین "مجله" و "تعلیمات اجتماعی" ( پ نه پ ! اسمهای واقعیشونه !! ) :
- چرا نمیمیری ؟ menjulurkan lidah
- میشه از خیابون رد میشی اول سمت راستو نگاه کنی ماشین بزنه بهت بمیری !!؟ pecundang
- میدونستی یه سری بیمارستانها هستن که بهت گاز میدن نفس میکشی به راحتی میمیری راحت میشی ؟؟ یه سر برو ! tersenyum lebar
- تو اکسپایر شدی نمیخوای بمیری ؟؟؟ berpikir
- "مجله" ! میدونستی امروز یکشنبه است ... آره ! پس بمیر !!!tertawa ... نه ولی خارج از شوخی جدی خاک تو سرت بمیر دیگه berguling di lantai


My coworkers cheers 

This is differrent ways of saying go to hell by two of my coworkers to eachother :
- Why dont you just drop dead ? menjulurkan lidah
- Whould you mind next time you want to cross the street look at right first so a car hit you so you die then !!? pecundang
- Did you know ; there are some hostpitals that ends your life for free ?? Go to them sometime ! tersenyum lebar
- You're expired they been passed , dont you wanna die ??? berpikir
- Did you know today is sunday ? ... So then die now !!! tertawa ... No but seriously you idiot , die now berguling di lantai

Saturday, December 7, 2013

یه مشت کارمند ...

آدمها هرکدوم واسه خودشون سناریو محسوب میشن ... وقتی عاشق میشن مثل یک فیلم رمانتیک دیدنی میشن میرن توی فضای خودشون و دیدن لبخندهای گاه و بیگاه خمارشون ، دیدن گیج بودنشون ، اینکه صداشون میکنی جا میخورن سرشونو میارن بالا با چشمای گشاد میگن "هوم ؟؟" ... 
کاش همیشه این مدلشون دیده بشه نه عصبانیت و افسردگیشون و بی پولیشون ... :)
اغلبشون برام جالبن ( قابل توجه نامزد بانو : آقایون رو عرض می کنم ! ) مثلا همین خدمه که الان اومد میزم رو تمیز کنه ... دستمال پارچه ای که دستشه و زمانی سفید بوده نشون میده میگه مهندس ببین میزت خیلی کثیفه بذار تمیز کنم . با لبخند بهش میگم تو که هنوز رو این میز دستمالو نکشیدی که نشونش میدی میگی ببین کثیفه . میگه "ها ؟؟ ... آهان راست میگی میز مهندس فلانی بود " بعدش همینطور که با خودش حرف میزد و ضمیر ناخوداگاهش بلند بلند میگفت خو مهندس راست میگه  حواست نیستاآآآ ... رفت .

Thursday, November 11, 2010

آگهی :‌ خرید خانه نقلی حومه تهران

نمیدونم ما ایرانی ها چه مریضی ای داریم
امروز دنبال خرید یک خونه نقلی در تهران بودم و در گوگل تایپ کردم خانه نقلی حومه تهران در همان صفحات اول بالای ۲۰ سایت یک گزارش راجع به مشکل عرضه و تقاضای واحدهای نقلی را از روی هم بدون تغیر یک واو کپی کرده بودند و سایر سایتها هم اکثرا فروش واحد نقلی را آگهی کرده بودند ولی وقتی وارد آنها میشدی ... مگر آنکه واحد ۱۵۰ متری هم نقلی محسوب شود !!!ا
مریض هستید ؟ خر هستید ؟ الکی وب را پر می کنید که چه بشود ؟؟؟ الکی باعث آزار دیگران می شوید که چه بشود ؟؟ ... نمیشه باید برم هک یاد بگیرم !ا