Pages

Wednesday, June 30, 2010

بیمه بیکاری

من سال دیگه از این کشور میرم
الان پایه حقوقیم می نیمم وزارت کار هست
امروز پایان کار برام زدن احتمالا فردا میرسه دستم
من با بیمه بیکاری تا یک سال همین می نیمم را با سابقه بیمه می گیرم
مگه من عضوی از بدنم خل تشریف داره که باز برم برای این دولت توی واحد دیگه از این سازمان ؟

پ.ن : با تشکر از رئیس گرامی که چنین لطف بزرگی در حق ما نمودند و امروز کلی پیام فرستاد که نرویم و ما هم یکی از انگشتان شصت را حواله کردیم ... مردک بیچاره تازه امروز ( بعد از ۲ روز که دست به سیاه و سفید نزدم ) فهمید چه بلایی سر خودش آورده و چقدر سیستم دچار مشکل داره که کسی نیست درستش کنه منم که دیدم هیچ ضرری نمی کنم یک سال همین پول و همین بیمه رو بدون درد سر می گیرم بعدش هم میریم

پ.ن ۲: دکتر حرکتم خیلی قشنگ بود که گفتم خواهرزادت شبکه بلده نه ؟ فکر کردی میاریش جای من حال می کنی اومد دیدی چاخان کردم هیچی بلد نیست ... بهت توصیه می کنم در یک تشت آب یخ بیشنی

Tuesday, June 29, 2010

جامی

از دلق و عصا صدق و صفایی نرسد

وز سجده به جز بوی ریایی نرسد

هردم به کجا رسد مگو سلسله ات

کز سلسله هیچ کس به جایی نرسد

پیرو

پیرو پست قبلی : آیا بنده اخراجم !؟
رونوشت : رئیس اداره
رونوشت : رئیس اداره
رونوشت : رئیس اداره
رونوشت : رئیس اداره جهت جواب مثل آدم !؟

یستخرج یستخرج استخراج

به یک بابایی نامه زده من اخراجم که ربطی به قضیه نداره ... حالا میگم اگه من اخراجم نامه بزن به مسئولش که بدونم ولی نامه نمی زنه ! آخرش نفهمیدیم من اخراجم یا نه !؟؟

Monday, June 28, 2010

24 hours

نمیشه شبانه روز ۷۲ ساعت باشه !؟؟

کار کار تا اخراجی

بعنوان مهندس ناظر یه یک اداره دولتی رفته بودم بعد همه کارها بجای شرکت پشتیبان به عهده من گذاشته شد با شرط حقوق ۲ برابر و اضافه کار ماکزیمم
حالا از پول بیشتر که خبری نشده هیچ میخواهند کار ۳۰ مرکز دیگر را هم به دوش من بگذارند
گفتیم اینطوری نمی شود گفتند بای
.
.
.
بای

Sunday, June 27, 2010

جوون

گاهی شنیدن یک "جون" از یک موجود دل انگیز چقدر می تواند دل انگیز باشد

معارف

از راه آمدیم دوستان و آشنایان خصوصا بانوان عوض دلمون تنگ شده دعوامون می‌کنند که چرا گوشیمون آنتن نمیداد
پیام آنتن چو میشنوی نگو که خطاست
آنتن شناس نیستین جان من خطا اینجاست
خیلی هم آنتن داشتیم مونده بودیم کجا ... !؟

به روز

از وبلاگ قبلیم فرار کردم چون یک سری حرفهای خطرناک توش بود ! پاکش هم نکردم که اون حرفها بمونه !!!؟
سری به وبلاگهای دوستان نویسنده قدیمی زدم ... وبگلاگها هم می میرند
هرگونه شباهت ظاهری - باطنی - نوشتاری - وبلاگی با اینجانب تکذیب می شود
این وبلاگ شعبه دیگری ندارد

مشهد مقدس

برای امتحان آیلتس به مشهد مقدس رفته بودم جای شما خالی ... دلیل ؟! خب ، خیلی مقدس بود
بهترین دوستانم را ملاقات کردم ... موهایمان دارد سپید می‌شود
هتل ناهید مشهد اگرچه کمی قدیمی است ولی در اتاق ۳۰۲ آن اوقات آرامش بخشی داشتم
اگر نمرات امتحان مطابق میل باشد همه چیز برای رفتن به کانادا مهیاست ... فقط همین یک خان
سری قبل هم که امتحان آیلتس داده بودیم فقط ریدینگ را ریدینگ بودیم ! مابقی نمرات بالای شش و نیم بودند
آخه یکی بگه کسی که صحبت کردن و نوشتارش هفت و نیم می شود ریدینگش پنج و نیم ... میشه !؟